کد مطلب:9468 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:529
بسم الله الرحمن الرحيم
مشهد مقدس ـ 1387
((( توجه: آدرس منابع ذكر شده، از نرمافزار مكتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله ميباشد )))
استاد حسيني قزويني
بحثي كه امروز در خدمت دوستان هستيم، در مورد آيات مربوط به ولايت است. گرچه در اين زمينه، سخن گفتن به سادگي امكانپذير نيست؛ چون بنا بر آنچه كه در روايات اهل سنت آمده است، از قول ابن عباس ميگويند:
300 آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده است.
اين 300 آيه را فقط انسان قرائت كند و به پايان ببرد، ساعتها و ماهها و سالها طول ميكشد. ولي از آنجايي كه:
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
به برخي از آياتي كه تقريبا ميشود ادعا كرد، جنبه محوريت دارد، ميشود اشاره كرد. من به بعضي از اين آيات، اشارهاي ميكنم و بحث مفصل را به فرصتهاي ديگر محوّل ميكنيم. يكي از اين آيات، اين آيه شريفه است:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ (سوره مائده/آيه55)
1 . فقط و فقط، ولي شما خداست و 2. رسولش و 3. كساني كه ايمان آوردهاند و نماز را به پا ميدارند و در حال ركوع، زكات ميدهند.
كه خداوند در اين آيه، بحث ولايت را مفصّل مطرح ميكند. با إنما كه در ادبيات عرب، دليل بر حصر است، آغاز ميكند. ولايت بر مردم، اولّا و بالذات، از آنِ خداست. ولايت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ولايتي است كه خداوند عطا كرده است و بدون انتصاب ولايت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به خدا، ولايت در آنجا، هيچ مفهومي ندارد. ولايت اهل بيت (عليهم السلام) هم انتصابش به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است:
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ (سوره مائده/آيه67)
آنچه را كه خداوند در رابطه با اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عهده تو گذاشته است، به مردم ابلاغ كن.
در اين آيه، چند مسئله مورد توجه بايد قرار بگيرد:
1. ما بايد ثابت كنيم اين آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) وارد شده است و اين، شرط اول كار است. ماداميكه ما نتوانيم ثابت كنيم اين آيه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده، نميتوانيم ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را اثبات كنيم. چون در آيه، وصفِ وليّ سوم مطرح شده است، نه اسمش.
2. ثابت كنيم كه در اينجا، ولايت به معناي محبت يا نصرت نيست.
در رابطه با بحث اول، روايات متعددي داريم بر اينكه اين آيه در حق آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) نازل شده است. نه يك يا دو روايت، بلكه روايات متعددي در اين زمينه در منابع معتبر اهل سنت آمده بر اينكه مراد از:
الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ
اميرالمؤمنين (عليه السلام) است.
در اين زمينه، كافي است روايات متعددي كه طبري و ديگران نقل كردهاند را ببينيد تا روشن شود مراد از اين آيه، افراد ديگري غير از آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيستند. اين قضيه از افراد متعددي از صحابه وارد شده:
وقتي اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حال ركوع بودند، سائل آمد و تقاضاي مساعدت كرد و احدي به او جواب نداد و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه در حال ركوع بود، دستشان را اشاره كردند و سائل آمد انگشتر را از دست آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفت و رفت و به دنبال آن، اين آيه شريفه نازل شد.
يكي از ناقلين اين قضيه، خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. آقاي حاكم نيشابوري ـ از استوانههاي علمي اهل سنت ـ در كتاب معرفة علوم الحديث از قول اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل ميكند:
وقتي من در حال ركوع بودم، سائلي آمد و من انگشتر را به آن سائل دادم، جبرئيل نازل شد و اين آيه را بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل فرمود.
معرفة علوم الحديث، ص2 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص394 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص356 ـ المناقب للخوارزمي، ص266
ناقل ديگر اين قضيه، ابن عباس ـ حِبر الأمة ـ است و نقل ميكند:
من حضور داشتم و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در ركوع، انگشتر به سائل دادند و جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد.
أنساب الأشراف للبلاذري، ص150 ـ اسباب نزول الآيات للواحدي النيشابوري، ص133 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص108
از ديگر ناقلان اين روايت، عمار ياسر ـ كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
عمار مع الحق.
عمار، همواره با حق است و راستگوتر از عمار وجود ندارد.
ـ است.
المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص218 ـ نظم دُرر السمطين للزرندي، ص86
يكي ديگر از ناقلان اين قضيه، سلمة بن كهيل ـ از شخصيتهاي برجسته اهل سنت ـ است.
از مفسران بنام اهل سنت، آقاي مجاهد و سُدّي و عتبة بن حكيم، در تفسير اين آيه شريفه گفتهاند كه شأن نزول اين آيه، إعطاء انگشتر به سائل توسط اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود.
الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص293 ـ احكام القرآن للجصاص، ج2، ص557 ـ تفسير القرطبي، ج6، ص221 ـ تفسير ابن كثير، ج2، ص73 ـ تفسير الطبري، ج6، ص389 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص394
و شخصيتهاي برجسته و متعدد ديگري اين قضيه را نقل ميكنند. جالب اينكه آقاي سيوطي در كتاب الدر المنثور، جلد2، صفحه 293 و تفسير قرطبي، جلد6، صفحه221 و زاد المسير ابن جوزي، جلد2، صفحه292 و ساير بزرگان اهل سنت نقل ميكنند از شخصيتهاي متعدد حديثي و تفسيري اهل سنت. مثلا از عبد الرزاق ـ استاد بخاري ـ از ابن جرير طبري از ابو الشيخ از ابن مردويه از ابن عباس روايت جالبي را نقل ميكنند:
وقف بعلي سائل و هو راكع في صلاة تطوع فنزع خاتمه فأعطاه السائل، فأتي رسول الله صلي الله عليه و سلم فأعلمه ذلك، فنزلت علي النبي صلي الله عليه و سلم هذه الآية: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ، فقرأها رسول الله صلي الله عليه و سلم علي أصحابه، ثم قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، أللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
سائل، ايستاده بود و علي مشغول خواندن نماز مستحبي بود. علي انگشترش را در آورد و به سائل داد. سائل، نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رفت و اين قضيه را براي او بازگو كرد و اين آيه بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين آيه را براي اصحاب خود خواند و فرمود: هر كس من مولاي اويم، علي هم مولاي اوست ... .
پس معلوم ميشود اين حديث:
من كنت مولاه فعلي مولاه
انحصار به غدير خم ندارد و قبل از غدير خم هم اين مسئله آمده است. آقايان ميگويند كه قضيه غدير خم را شما شيعيان ثابت كنيد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين را فرموده است. ما اهل سنت ميگوييم درباره همان شبهه سپاه يمن بوده است كه مردم است از حضرت علي (عليه السلام) رنجيده بودند و نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
من كنت مولاه فعلي مولاه.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، سالها قبل از غدير خم اين جمله را فرمودند. البته در سال هشتم هجري هم بُريْده از طرف خالد آمد نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سعايت كرد از اميرالمؤمنين (عليه السلام) و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همانجا فرمود:
علي ولي كل مؤمن بعدي، من كنت مولاه فعلي مولاه.
علي، ولي هر مؤمني است بعد از من و ... .
آنچه كه قطعي است، اين است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل از غدير خم، دو بار اين تعبير را دارد.
آقاي قاضي عضد الدين ايجي ـ از استوانههاي كلامي اهل سنت است و هر چه كه اهل سنت در حوزه كلام دارند، عيال سفره ايشان هستند ـ در كتاب المواقف، جلد3، صفحه 601 تعبيري دارد:
و أجمع أئمة التفسير أن المراد علي.
پيشوايان علم تفسير، اجماع دارند كه مراد از اين آيه، علي است.
البته اين قضيه، مقداري پيچيده است.
امسال، يكي از ماهوارههاي وهابيت به نام المستقلة ـ كه قطعا از لندن پخش ميشود. 4، 5 سال است كه برنامه اجراء ميكند و عمدتاً مناظرات بين وهابيت و شيعه در اين شبكه اجراء شده است و در سال اول (1382) دكتر تيجاني و ابو زهراء از طرف شيعيان و عثمان الخميس و بلوشي و عبد الرحمن دمشقية هم از طرف وهابيت بودند و 24 شب در ماه رمضان، مناظرات داشتند ـ ، امسال از اول ماه رمضان، يك نفر از شيعيان آوردند به نام دكتر سعد ـ كه يك پزشك شيعي در لندن است و يك اطلاعات عمومي هم از مسائل شيعه دارد ـ و از طرف وهابيت، شيخ عدنان عََرعور ـ از علماي طراز اول وهابيت سوريه ـ را آورده بودند با يكي از اساتيد دانشگاههاي سعودي و يك طلبهاي هم از شيعيان سوريه وارد مناظره شد. متاسفانه در طول اين مدت، افرادي كه توانايي مناظره را داشته باشند، در اين مناظرات بين المللي شركت نكردند و افرادي كه شركت كردند، افرادي هستند كه در اين زمينه، يد طولائي ندارند.
حوزههاي علميه بايد براي اين، فكري بكنند كه آيا در اين زمينه، كسي را تربيت نكردهاند؟ يا تربيت كردهاند و صلاح نميدانند؟ حوزههاي علميه بايد پاسخگويي اين قضيه باشند. در طول 30 سالي كه از انقلاب اسلامي ايران ميگذرد، يك مناظره تمام عيار بين شيعيان و اهل سنت در ماهوارههاي بين المللي يا داخل كشورمان، حتي يك مورد هم اتفاق نيفتاده است. حال آنكه اگر اين مناظرات و گفتگوهاي دوستانه دوجانبه صورت بگيرد، خيلي از قضايا حلّ ميشود. چون اهل سنت داخل كشور، ما و نظام را متهم ميكنند كه علماي شما در صدا و سيما ميآيند و يكجانبه حرف ميزنند و به ما فرصت دفاع و حرف زدن در صدا و سيما را نميدهيد. صدا و سيما، متعلق به عموم مردم است و ما هم جزء مردم هستيم. حق مسلم ماست كه افرادي از ما به صدا و سيما بيايند و پاسخ بدهند و حقانيت مذهب خودمان را ثابت كنيم. من در اين زمينه، كاملا حق را به اينها ميدهم. نه از باب اينكه حق مسلّم اينهاست، از اين باب كه اگر اينها بيايند، خيلي از قضايا روشن ميشود. چون وقتي ما به تنهايي سخن ميگوييم و آنها حضور ندارند، در برابر ادله محكم و قوي ما، آنها به مخاطبينشان و هممذهبان خود ميگويند ما همه حرفهايي كه اينها ميزنند را باطل ميدانيم و دلايل محكمي داريم، ولي به ما اجازه دفاع نميدهند.
امروز، مظلومنمائي، يكي از بهترين حربههاي موفقيت در عرصه بين الملل است. معمولا خيلي از افراد كه دليل ندارند و يا دليل دارند و طرف مقابل با خشونت برخورد ميكند، به هدفش ميرسد و سريعا از حربه مظلومنمائي استفاده ميكند و قضيه را به هم ميزند. اگر اين آقايان بيايند در صدا و سيما يا در ماهوارههاي جهاني حضور پيدا كنند و هم اينها حرفشان را بزنند و هم شيعه، اگر اين جوان شيعه و سني، تشخيص داد كه مذهب اهل سنت حق است، خوب بروند و از روي علم رفتهاند و قرآن ميگويد:
فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (سوره زمر/آيه18)
ما گلايهاي هم نداريم. اگر مناظرهاي صورت گرفت و 4 نفر از شيعه رفتند و سني شدند، ما هيچ گلايهاي نداريم، اصلا و ابدا. طبق اين آيه شريفه عمل كردهاند. به شرطي كه اگر جوانان آنها هم بعد از اين مناظرات، آمدند دستهدسته و فوجفوج، مذهب اهل بيت (عليهم السلام) را انتخاب كردند، آنها هم نبايد گلايه و اعتراض كنند يا مانند آقاي قرضاوي فرياد بزنند كه شيعيان براي نشر فرهنگ شيعه، ميلياردها تومان سرمايهگذاري ميكنند و نيروهاي ورزيده و دوره ديده به كشورهاي عربي ميفرستند و جوانان ما را دستهدسته شيعه ميكنند. اين نبايد پيش بيايد. جلوي شما را كه نگرفتهاند. امروز، كشورهاي عربي، عمدتا در اختيار اهل سنت است و در ميان كشورهاي عربي، كشور شيعي مستقل نداريم. حتي بحرين كه 70٪ شيعه دارد، حكومتش سني است. امكانات و صدا و سيما و ماهوارههاي بين المللي در اختيار شماست و حرف ميزنيد. بر فرض صحت، نيروهاي ورزيده شيعه هم حرف ميزنند. خب، اين جوانان حرف شما را ميشنوند و حرف شيعه را هم ميشنوند و تشخيص ميدهند كه مكتب شيعه، مكتب درستي است و دستهدسته وارد مذهب اهل بيت (عليهم السلام) ميشوند. پس چرا اينطور اعتراض ميكنيد و جِلِزّ و وِلِزّ شما در آمده است؟
من در همين سفر، با تعدادي از اهل سنت عرب كه از كشورهاي خليج به زيارت آقا امام رضا (عليه السلام) آمده بودند، ديدار داشتم، به صراحت ميگفتند ارتباطهايي كه ما با كشور مصر داريم، خود علماي اهل سنت مصر از اين سخنراني آقاي قرضاوي، تعبير به فتنه ميكنند. آقاي قرضاوي، يكي شخصيت بين المللي است و رئيس اتحاديه جهاني علماي اسلام است و تأثيرگذاريش در جهان اسلام، خيلي فوق العاده است. چون خيليها متوجه فرهنگ و مذهب شيعه نبودند و بعد از سخنراني ايشان، جوانان به فكر افتادند كه مذهب شيعه چيست كه آقاي قرضاوي دادش بلند شده است؟ ميآيند بررسي ميكنند و ميبينند كه مذهب شيعه، حق است و دستهدسته در مصر، به مذهب شيعه كشيده ميشوند. حال آنكه قبل از سخنراني آقاي قرضاوي، همچنين فتنهاي نبود. به قول مثل معروف:
عدو سبب خير شود، اگر خدا خواهد
ايشان، همچنين زمينهاي را براي روشن شدن جوانان اهل سنت فراهم كردند. اينها نبايد گلايه كنند. وقتي حق روشن شد، بخواهيم يا نخواهيم، مردم به دنبال حق ميروند. مردم را ميشود با سرنيزه به صورت موقت از جذب به حق جلوگيري كرد، ولي نميشود براي هميشه، جلوي حق را گرفت. شايد آفتاب، چند صباحي پشت ابر بماند، ولي عاقبت اين آفتاب از پشت ابرها بيرون ميآيد و جلوهنمايي ميكند و تمام جهان را روشن ميكند و راهي براي انكار آفتاب نميماند. مذهب شيعه هم همينطور است. يك مذهب برخواسته از متن قرآن است. يك مذهب منطبق با سنت راستين نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. لذا، الان ميبينيم كه دستهدسته و فوجفوج در داخل كشور جمهوري اسلامي ايران و در كشورهاي اروپايي و آمريكايي، بهويژه آفريقايي، به طرف مذهب شيعه كشيده ميشوند. اين سيل عظيمي كه از رويكرد جوانان به طرف شيعه آغاز شده است، آقاي قرضاوي كه هيچ، پدر بزرگ او هم نميتواند جلوگيري كند.
در همين مصري كه داد اين آقا در آمده است، رسما اعلام كردند كه وهابيها، 80 ميليارد دلار براي تبليغ وهابيت هزينه كردهاند؛ يعني هزينه 50 سال حوزههاي علميه شيعه در سراسر جهان را فقط در يك كشور سرمايهگذاري كردند. نتيجه چه شد؟ اين است كه ميبينيد.
لذا، چنانچه مناظرات و گفتگوها در عرصههاي بين المللي انجام بگيرد، ما از خدايمان است. چون مطلبي كه در يك جلسه رويارويي و چهره به چهره مطرح ميشود، آنها هر چه در توان دارند، در طَبَق ميگذارند و ما هم همينطور و به نمايش ميگذاريم. يك نمايشگاه بين المللي عرضه كالاي فرهنگ شيعه و سني برپا ميكنيم. در اين نمايشگاه عرضه كالاي فرهنگي، مردم، هر آنچه را كه ديدند خوب است، انتخاب ميكنند. انتخاب، حق مردم است. نه ما بايد اعتراض كنيم و نه اين آقايان.
* * * * * * *
* * * * * * *
* * * * * * *
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»